سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قالب وبلاگ

عاشقانه ای برای او
عاشقانه هایی برای امام زمان عج ودلنوشته های خودم 

بسمه تعالی
لازم دیدم این مطلب رو بعد از اعتراض دوستان به نحوه ی حضورم توی برنامه های تلویزیونی بخصوص بعد از ویژه برنامه ی شب میلاد پیامبر بنویسم.
از اونجایی که توی راه ما اشخاص اهمیتی نداشته و ندارند، حالا میخواد من باشم یا هر کس دیگه، سمت و سوی این دل نوشته رو به سمتی میبرم که از اشخاص عبور کرده و بتونه به اصل مطلب بپردازه.
تا حالا به این فکر کردین که گناه یعنی چی؟
اعتقاد من بر اینه که هر کسی میتونه تعریف خودشو از گناه داشته باشه. بیاین به این قضیه فکر کنید و سعی کنید هر کدوم برای خودتون یه تعریف خودمونی از ” گناه” داشته باشید. اصلا مشکل ما توی خیلی از مسائل وقتی شروع میشه که برداشت ما از اون موضوع بر مبنای تعاریف دیگرانه. اینجوری اصلا به آدم نمیچسبه. بقول جامعه شناسا درونی نمیشه. و چیزی که درونی نشه نمیتونه تبدیل به یه رفتار درست بشه! مثلا همین “حجاب” یا مثلا ” نماز” . تا وقتی ما خودمون به تعریف درستی از حجاب نرسیم و دلایل خودمون رو براش نداشته باشیم نه اونو بدرستی رعایت میکنیم ( مثلا شل کن، سفت کن در میاریم) یا اگرم رعایت کنیم نیتمون نمیتونه درست باشه چون یا از روی عادته یا اجبار! و طبیعیه که همچین فعلی نه صواب درست و حسابی داره، نه منجر به تعالی میشه… اینکه بعضی از خواهرا با حجابشون خیلیا رو بسمت حجاب میکشونن اما بعضیا بقیه رو از حجاب زده میکنن برای همینه…
تعریف من از گناه:
گناه یعنی فعلی که دنیای ما رو از حالت تعادل خارج کنه!
یعنی اگه شما دنیا رو مجموعه ای کاملا منظم و عادلانه تصور کنید که توی اون دست خدا همه چیز رو سر جاش گذاشته…. گناه میشه : عامل بر هم زننده ی نظم و عدالت دنیا
حالا چرا گناه بده؟ چون همه حق دارن و مطلوبشون اینه که توی دنیایی زندگی کنن که همه چیز سر جای خودشه و بقول دوستان انرژیش مثبته، اما ما با گناهمون این انرژی مثبت، این آرامش و این نظم رو اول از خودمون، بعد از بقیه میگیریم. برای همین من معتقدم هر گناهی یه جور حق الناسه!
قبول دارم توی دنیای مدرن امروز سالم زندگی کردن سخته! اما بچه ها!
بیایم یه جور دیگه به دنیا نگاه کنیم، یه جور دیگه زندگی کنیم، جوریکه نه آرامش خودمون رو بهم بزنه نه اطرافیانمون رو… بیایم به خاطر دنیامونم که شده گناه نکنیم! دروغ نگیم! پشت سر کسی حرف نزنیم! از همه مهم تر: حسادت نکنیم! وقت کسی رو نگیریم! هممون دیدیم که آخرش همه ی اینا باعث میشه که آرامش خودمون بهم بریزه و این قانون دنیاست، زرنگ اونه که زندگیشو از این حواشی آزار دهنده دور کنه و راحت بشینه و از آرامشی که خدا بهش داده لذت ببره… و در عوضش کلی چیزای خوب مث عزت، رزق حلال و آرامش از خدا هدیه بگیره!
این مقدمه شاید کافی باشه تا بتونم از این منظر به موضوع مورد نظرم بپردازم:
ما مسئولیم!
من اگه جای مسئولان بود سر در هر سازمانی این جمله رو با آب طلا مینوشتم که:
“ما در مقابل هر چیزی که خدا بهمون داده مسئولیم!”
وقتی گوشیم زنگ خورد و بهم اطلاع دادند که امشب مهمان ویژه برنامه ی میلاد پیامبر (ص) شبکه تهران هستم و هر جور شده باید این دعوت رو بپذیرم جوابم منفی بود!!! خدا شاهده منه، هر وقت به برنامه تلویزیونی دعوت میشم همین حس و حال بهم دست میده… یه لحظه فکر کنید!
حضور توی برنامه ی زنده ی تلویزیونی، یعنی شما در مقابل عده ی زیادی از مردم قرار میگیری! مردمی که تعدادشون معلوم نیست! مردمی که هر کدوم ویژگی ها و شرایط و مشکلات خودشون رو دارند… از کجا میدونی کدومشون غمگین اند، کدومشون خوشحال؟ کدومشون جشن دارند و کدومشون عزادار؟ کدومشون فقیرند و کدومشون دارا ؟ یا کدومشون سیرند و کدومشون گرسنه ؟ تو در مقابل همه ی اینها قرار میگیری ! پس در مقابل همه ی اینها مسئولی ، در مقابل وقتشون … در مقابل فکرشون … در مقابل احساسشون … الکی نیست بخدا !
من نمیخوام به قیمت دیده شدن وقت کسی رو بگیرم !
سریع به ساعتم نگاه کردم ، حدودا 24 ساعت وقت داشتم … این نگاه منفی به ساعت بعد از جواب منفی اولیه بود که به تهیه کننده داده بودم… با خودم گفتم 24 ساعت وقت کمی نیست ، از طرف دیگه اسم پیامبر رو این برنامست ، پس حتمأ قابل دونستن و دعوت کردن و این توفیق کمی نیست ، سریع کاغذ و خودکارم و برداشتم ، با اینکه کلی کار نا تموم داشتم که همشون برام مهم بود ، شروع کردم به نوشتن موضوعاتی که الآن دغدغه ی من و شماست ، و یه جوری به پیامبر (ص ) ربط پیدا میکنه ، گفتم حتما این دعوت بی حکمت نیست و من حتما باید اونجا یه سری حرفارو بزنم . هم خودم شروع کردم به نوشتم و هم تو اینستاگرام یه مطلب نوشتن و از دوستان خواستم موضوعاتی رو که دوست دارن راجع بهش صحبت بشه رو برام بنویسند.
کلی موضوع وجود داشت : وحدت ، شیعه ، سنی و تفاوتشون با تکفیری ها و سلفی ها ، اطاعت از اولولامر ، سیاست و حکومت پیامبر و ربطش به انقلاب اسلامی ، جایگاه دین توی تمامی شئونات زندگی به خصوص هنر و در ادامه بحث هنر ارزشی … خلاصه هم مطالعه کردم و هم نوشتم ، حتی تا آخرین لحظات ورودم به سازمان داشتم از روی تب لتم مطلب میخوندم ، اما غافل ازینکه …
وارد استودیو که شدم دیدم فضا و چیدمان برنامه با اون چیزی که من فکر میکردم زمین تا آسمون فرق داشت . کاری به خوب یا بدش ندارم … فرق داشت …
این در حالی بود که من با تهیه کننده از قبل طی کرده بودم و شرط گذاشته بودم که بزارن من حرفامو بزنم اوناهم با آغوش باز پذیرفته بودن . حتی گفته بودم که اجازه بدن فقط من باشم و مجری و شخص دیگه ای نباشه …
اما به محض ورودم به استودیو انگار آب سرد ریختن رو سرم …
چون بار اول نیست به خودم حق میدم که سؤال داشته باشم ، من فقط چند تا نقد دارم ، و جامعه ی آماری من فقط همین یه برنامه نیست ، این نقدهارو برای این وارد میدونم که تو تمامی برنامه هایی که مهمان بودم شرایط اینچنینی حاکم بود …
1- عدم مدیریت زمان : چرا مهمان هامون با زمان برناممون همخونی نداره ؟ و یا ظرف زمان برناممون با نوع مهمونامون همخونی نداره ؟ آیا برای یک برنامه ی دو ساعته دعوت کردن از 20 تا مهمون لازمه ؟ یا برعکس ؟ برای یه برنامه ی دو ساعته استفاده از دوتا مهمون ، اونم مهمونایی که بعد از 10 دقیقه حرفاشون ته میکشه اجباری ؟
2- عدم تطابق مجریان با محتوای برنامه : هر برنامه ای متناسب با موضوع خودش نیازمند یه نوع مجری که حداقل توی اون موضوع تسلط بر بحث داشته باشه ، در غیر این صورت ما شاهد این آفت هستیم که در برنامه ای با موضوع ترافیک و تصادفات جاده ای همون فضایی دیده میشه که در برنامه ای به مناسبت شب یلدا ، ودر برنامه ی شب میلاد ائمه همون جوی حاکمه که در برنامه ی شب عید نوروز !
3- عدم تسلط مجریان بر موضوع : خداروشکر توی کشورمون آدم خوشتیپ و خوش صدای تحصیل کرده ی مذهبی کم نداریم ! چرا ؟ من شاهد این بودم که یکی از مدیران یکی از شبکه ها به یکی از مجریانش برگشت گفت : فلانی چرا دو تا کتاب نمیخونی ؟ اون مجری محترم در جواب گفت : مگه فلان مجری ( معروف ) مطالعه داره ؟ !!!
چند ثانیه سکوت لطفا …
4- عدم وجود نظارت و سیاست های تنبیهی و تشویقی از سوی مدیران : انگار همین که خداروشکربرنامه بدون قطعی نور و برق و تصویر و صدا به حیات خودش ادامه داده و تونسته دو ساعت از وقت شبکه رو پر کنه ، رسالت خودش رو انجام داده … انگار ما شبکه زدیم برای اینکه فقط 24 ساعت برنامه بریم ! اونم با شرایط فعلی سازمان ، که برنامه های زنده دارن فرمانروایی میکنن ! برنامه ی زنده خیلی خوبه ، قبول ، همه جای دنیا هم به خاطر اینکه مخاطب با برنامه های زنده احساس نزدیکی بیشتری میکنه ازش جواب میگیرند اما آیا قبل از برنامه میایم به تهیه کننده بگیم که تو این دوساعت باید از کجا شروع کنه و به چه نتیجه ای برسه ؟ و اگه این اتفاق نیافتاد و این حرف منعقد نشد مردش هستیم که به جرم گرفتن وقت مردم تیم اجرایی اون برنامه رو تنبیه و مجازات کنیم ؟
5- مهمانان برنامه ها : الف ) اکثرا شاهد حضور مهمانانی بی ربط با موضوع برنامه هستیم ، وقتی ما برنامه ای با محوریت پیامبر ( ص ) رو روی آنتن میبریم و فقط هم در کل سال یک شب این کار رو میکنیم پس باید علاوه بر مجری ، مهمونامون هم کسایی باشن که تو این زمینه حرفی برای گفتن داشته باشن .
ب) عدم مسئولیت پذیری مهمانان : امیدوارم این ترسی که بعد از هربار دعوت شدنم به برنامه ی زنده به جونم میافته به جون همه ی کسایی که به برنامه ی تلویزیونی دعوت میشن بیافته !
نتیجه :
آهای ! این میز ! این ساختمان ! این اتاق ! این خودکار ! این تلفن ! این ماشین ! این کارمند ! و این آنتن ! ارث پدریمون نیست !
اول مال خداست … بعد مال مردم !
آهای ! ما در مقابل مال مردم مسئولیم ! در مقابل تک تک ثانیه هاشون !
آهای ! این آنتن جای از خود گفتن ها و تسویه حساب هایو شخصی نیست ! این آنتن مال مردمه ! حق مردمه ! جای گفتن حرفای مردمه! دردای مردمه! سر در این سازمان نوشته شده ” صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ” !
خدایا ! ما آدما با انتظاری که تو ازمون داری تعریف میشیم … همیشه یادمون بنداز که هیچی نیستیم …
92/10/30
1 بامداد- حامد زمانی


[ دوشنبه 92/10/30 ] [ 10:9 عصر ] [ kosar safiyari ] [ نظرات () ]

بسمه تعالی
لازم دیدم این مطلب رو بعد از اعتراض دوستان به نحوه ی حضورم توی برنامه های تلویزیونی بخصوص بعد از ویژه برنامه ی شب میلاد پیامبر بنویسم.
از اونجایی که توی راه ما اشخاص اهمیتی نداشته و ندارند، حالا میخواد من باشم یا هر کس دیگه، سمت و سوی این دل نوشته رو به سمتی میبرم که از اشخاص عبور کرده و بتونه به اصل مطلب بپردازه.
تا حالا به این فکر کردین که گناه یعنی چی؟
اعتقاد من بر اینه که هر کسی میتونه تعریف خودشو از گناه داشته باشه. بیاین به این قضیه فکر کنید و سعی کنید هر کدوم برای خودتون یه تعریف خودمونی از ” گناه” داشته باشید. اصلا مشکل ما توی خیلی از مسائل وقتی شروع میشه که برداشت ما از اون موضوع بر مبنای تعاریف دیگرانه. اینجوری اصلا به آدم نمیچسبه. بقول جامعه شناسا درونی نمیشه. و چیزی که درونی نشه نمیتونه تبدیل به یه رفتار درست بشه! مثلا همین “حجاب” یا مثلا ” نماز” . تا وقتی ما خودمون به تعریف درستی از حجاب نرسیم و دلایل خودمون رو براش نداشته باشیم نه اونو بدرستی رعایت میکنیم ( مثلا شل کن، سفت کن در میاریم) یا اگرم رعایت کنیم نیتمون نمیتونه درست باشه چون یا از روی عادته یا اجبار! و طبیعیه که همچین فعلی نه صواب درست و حسابی داره، نه منجر به تعالی میشه… اینکه بعضی از خواهرا با حجابشون خیلیا رو بسمت حجاب میکشونن اما بعضیا بقیه رو از حجاب زده میکنن برای همینه…
تعریف من از گناه:
گناه یعنی فعلی که دنیای ما رو از حالت تعادل خارج کنه!
یعنی اگه شما دنیا رو مجموعه ای کاملا منظم و عادلانه تصور کنید که توی اون دست خدا همه چیز رو سر جاش گذاشته…. گناه میشه : عامل بر هم زننده ی نظم و عدالت دنیا
حالا چرا گناه بده؟ چون همه حق دارن و مطلوبشون اینه که توی دنیایی زندگی کنن که همه چیز سر جای خودشه و بقول دوستان انرژیش مثبته، اما ما با گناهمون این انرژی مثبت، این آرامش و این نظم رو اول از خودمون، بعد از بقیه میگیریم. برای همین من معتقدم هر گناهی یه جور حق الناسه!
قبول دارم توی دنیای مدرن امروز سالم زندگی کردن سخته! اما بچه ها!
بیایم یه جور دیگه به دنیا نگاه کنیم، یه جور دیگه زندگی کنیم، جوریکه نه آرامش خودمون رو بهم بزنه نه اطرافیانمون رو… بیایم به خاطر دنیامونم که شده گناه نکنیم! دروغ نگیم! پشت سر کسی حرف نزنیم! از همه مهم تر: حسادت نکنیم! وقت کسی رو نگیریم! هممون دیدیم که آخرش همه ی اینا باعث میشه که آرامش خودمون بهم بریزه و این قانون دنیاست، زرنگ اونه که زندگیشو از این حواشی آزار دهنده دور کنه و راحت بشینه و از آرامشی که خدا بهش داده لذت ببره… و در عوضش کلی چیزای خوب مث عزت، رزق حلال و آرامش از خدا هدیه بگیره!
این مقدمه شاید کافی باشه تا بتونم از این منظر به موضوع مورد نظرم بپردازم:
ما مسئولیم!
من اگه جای مسئولان بود سر در هر سازمانی این جمله رو با آب طلا مینوشتم که:
“ما در مقابل هر چیزی که خدا بهمون داده مسئولیم!”
وقتی گوشیم زنگ خورد و بهم اطلاع دادند که امشب مهمان ویژه برنامه ی میلاد پیامبر (ص) شبکه تهران هستم و هر جور شده باید این دعوت رو بپذیرم جوابم منفی بود!!! خدا شاهده منه، هر وقت به برنامه تلویزیونی دعوت میشم همین حس و حال بهم دست میده… یه لحظه فکر کنید!
حضور توی برنامه ی زنده ی تلویزیونی، یعنی شما در مقابل عده ی زیادی از مردم قرار میگیری! مردمی که تعدادشون معلوم نیست! مردمی که هر کدوم ویژگی ها و شرایط و مشکلات خودشون رو دارند… از کجا میدونی کدومشون غمگین اند، کدومشون خوشحال؟ کدومشون جشن دارند و کدومشون عزادار؟ کدومشون فقیرند و کدومشون دارا ؟ یا کدومشون سیرند و کدومشون گرسنه ؟ تو در مقابل همه ی اینها قرار میگیری ! پس در مقابل همه ی اینها مسئولی ، در مقابل وقتشون … در مقابل فکرشون … در مقابل احساسشون … الکی نیست بخدا !
من نمیخوام به قیمت دیده شدن وقت کسی رو بگیرم !
سریع به ساعتم نگاه کردم ، حدودا 24 ساعت وقت داشتم … این نگاه منفی به ساعت بعد از جواب منفی اولیه بود که به تهیه کننده داده بودم… با خودم گفتم 24 ساعت وقت کمی نیست ، از طرف دیگه اسم پیامبر رو این برنامست ، پس حتمأ قابل دونستن و دعوت کردن و این توفیق کمی نیست ، سریع کاغذ و خودکارم و برداشتم ، با اینکه کلی کار نا تموم داشتم که همشون برام مهم بود ، شروع کردم به نوشتن موضوعاتی که الآن دغدغه ی من و شماست ، و یه جوری به پیامبر (ص ) ربط پیدا میکنه ، گفتم حتما این دعوت بی حکمت نیست و من حتما باید اونجا یه سری حرفارو بزنم . هم خودم شروع کردم به نوشتم و هم تو اینستاگرام یه مطلب نوشتن و از دوستان خواستم موضوعاتی رو که دوست دارن راجع بهش صحبت بشه رو برام بنویسند.
کلی موضوع وجود داشت : وحدت ، شیعه ، سنی و تفاوتشون با تکفیری ها و سلفی ها ، اطاعت از اولولامر ، سیاست و حکومت پیامبر و ربطش به انقلاب اسلامی ، جایگاه دین توی تمامی شئونات زندگی به خصوص هنر و در ادامه بحث هنر ارزشی … خلاصه هم مطالعه کردم و هم نوشتم ، حتی تا آخرین لحظات ورودم به سازمان داشتم از روی تب لتم مطلب میخوندم ، اما غافل ازینکه …
وارد استودیو که شدم دیدم فضا و چیدمان برنامه با اون چیزی که من فکر میکردم زمین تا آسمون فرق داشت . کاری به خوب یا بدش ندارم … فرق داشت …
این در حالی بود که من با تهیه کننده از قبل طی کرده بودم و شرط گذاشته بودم که بزارن من حرفامو بزنم اوناهم با آغوش باز پذیرفته بودن . حتی گفته بودم که اجازه بدن فقط من باشم و مجری و شخص دیگه ای نباشه …
اما به محض ورودم به استودیو انگار آب سرد ریختن رو سرم …
چون بار اول نیست به خودم حق میدم که سؤال داشته باشم ، من فقط چند تا نقد دارم ، و جامعه ی آماری من فقط همین یه برنامه نیست ، این نقدهارو برای این وارد میدونم که تو تمامی برنامه هایی که مهمان بودم شرایط اینچنینی حاکم بود …
1- عدم مدیریت زمان : چرا مهمان هامون با زمان برناممون همخونی نداره ؟ و یا ظرف زمان برناممون با نوع مهمونامون همخونی نداره ؟ آیا برای یک برنامه ی دو ساعته دعوت کردن از 20 تا مهمون لازمه ؟ یا برعکس ؟ برای یه برنامه ی دو ساعته استفاده از دوتا مهمون ، اونم مهمونایی که بعد از 10 دقیقه حرفاشون ته میکشه اجباری ؟
2- عدم تطابق مجریان با محتوای برنامه : هر برنامه ای متناسب با موضوع خودش نیازمند یه نوع مجری که حداقل توی اون موضوع تسلط بر بحث داشته باشه ، در غیر این صورت ما شاهد این آفت هستیم که در برنامه ای با موضوع ترافیک و تصادفات جاده ای همون فضایی دیده میشه که در برنامه ای به مناسبت شب یلدا ، ودر برنامه ی شب میلاد ائمه همون جوی حاکمه که در برنامه ی شب عید نوروز !
3- عدم تسلط مجریان بر موضوع : خداروشکر توی کشورمون آدم خوشتیپ و خوش صدای تحصیل کرده ی مذهبی کم نداریم ! چرا ؟ من شاهد این بودم که یکی از مدیران یکی از شبکه ها به یکی از مجریانش برگشت گفت : فلانی چرا دو تا کتاب نمیخونی ؟ اون مجری محترم در جواب گفت : مگه فلان مجری ( معروف ) مطالعه داره ؟ !!!
چند ثانیه سکوت لطفا …
4- عدم وجود نظارت و سیاست های تنبیهی و تشویقی از سوی مدیران : انگار همین که خداروشکربرنامه بدون قطعی نور و برق و تصویر و صدا به حیات خودش ادامه داده و تونسته دو ساعت از وقت شبکه رو پر کنه ، رسالت خودش رو انجام داده … انگار ما شبکه زدیم برای اینکه فقط 24 ساعت برنامه بریم ! اونم با شرایط فعلی سازمان ، که برنامه های زنده دارن فرمانروایی میکنن ! برنامه ی زنده خیلی خوبه ، قبول ، همه جای دنیا هم به خاطر اینکه مخاطب با برنامه های زنده احساس نزدیکی بیشتری میکنه ازش جواب میگیرند اما آیا قبل از برنامه میایم به تهیه کننده بگیم که تو این دوساعت باید از کجا شروع کنه و به چه نتیجه ای برسه ؟ و اگه این اتفاق نیافتاد و این حرف منعقد نشد مردش هستیم که به جرم گرفتن وقت مردم تیم اجرایی اون برنامه رو تنبیه و مجازات کنیم ؟
5- مهمانان برنامه ها : الف ) اکثرا شاهد حضور مهمانانی بی ربط با موضوع برنامه هستیم ، وقتی ما برنامه ای با محوریت پیامبر ( ص ) رو روی آنتن میبریم و فقط هم در کل سال یک شب این کار رو میکنیم پس باید علاوه بر مجری ، مهمونامون هم کسایی باشن که تو این زمینه حرفی برای گفتن داشته باشن .
ب) عدم مسئولیت پذیری مهمانان : امیدوارم این ترسی که بعد از هربار دعوت شدنم به برنامه ی زنده به جونم میافته به جون همه ی کسایی که به برنامه ی تلویزیونی دعوت میشن بیافته !
نتیجه :
آهای ! این میز ! این ساختمان ! این اتاق ! این خودکار ! این تلفن ! این ماشین ! این کارمند ! و این آنتن ! ارث پدریمون نیست !
اول مال خداست … بعد مال مردم !
آهای ! ما در مقابل مال مردم مسئولیم ! در مقابل تک تک ثانیه هاشون !
آهای ! این آنتن جای از خود گفتن ها و تسویه حساب هایو شخصی نیست ! این آنتن مال مردمه ! حق مردمه ! جای گفتن حرفای مردمه! دردای مردمه! سر در این سازمان نوشته شده ” صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ” !
خدایا ! ما آدما با انتظاری که تو ازمون داری تعریف میشیم … همیشه یادمون بنداز که هیچی نیستیم …
92/10/30
1 بامداد- حامد زمانی


[ دوشنبه 92/10/30 ] [ 10:9 عصر ] [ kosar safiyari ] [ نظرات () ]

بسمه تعالی
لازم دیدم این مطلب رو بعد از اعتراض دوستان به نحوه ی حضورم توی برنامه های تلویزیونی بخصوص بعد از ویژه برنامه ی شب میلاد پیامبر بنویسم.
از اونجایی که توی راه ما اشخاص اهمیتی نداشته و ندارند، حالا میخواد من باشم یا هر کس دیگه، سمت و سوی این دل نوشته رو به سمتی میبرم که از اشخاص عبور کرده و بتونه به اصل مطلب بپردازه.
تا حالا به این فکر کردین که گناه یعنی چی؟
اعتقاد من بر اینه که هر کسی میتونه تعریف خودشو از گناه داشته باشه. بیاین به این قضیه فکر کنید و سعی کنید هر کدوم برای خودتون یه تعریف خودمونی از ” گناه” داشته باشید. اصلا مشکل ما توی خیلی از مسائل وقتی شروع میشه که برداشت ما از اون موضوع بر مبنای تعاریف دیگرانه. اینجوری اصلا به آدم نمیچسبه. بقول جامعه شناسا درونی نمیشه. و چیزی که درونی نشه نمیتونه تبدیل به یه رفتار درست بشه! مثلا همین “حجاب” یا مثلا ” نماز” . تا وقتی ما خودمون به تعریف درستی از حجاب نرسیم و دلایل خودمون رو براش نداشته باشیم نه اونو بدرستی رعایت میکنیم ( مثلا شل کن، سفت کن در میاریم) یا اگرم رعایت کنیم نیتمون نمیتونه درست باشه چون یا از روی عادته یا اجبار! و طبیعیه که همچین فعلی نه صواب درست و حسابی داره، نه منجر به تعالی میشه… اینکه بعضی از خواهرا با حجابشون خیلیا رو بسمت حجاب میکشونن اما بعضیا بقیه رو از حجاب زده میکنن برای همینه…
تعریف من از گناه:
گناه یعنی فعلی که دنیای ما رو از حالت تعادل خارج کنه!
یعنی اگه شما دنیا رو مجموعه ای کاملا منظم و عادلانه تصور کنید که توی اون دست خدا همه چیز رو سر جاش گذاشته…. گناه میشه : عامل بر هم زننده ی نظم و عدالت دنیا
حالا چرا گناه بده؟ چون همه حق دارن و مطلوبشون اینه که توی دنیایی زندگی کنن که همه چیز سر جای خودشه و بقول دوستان انرژیش مثبته، اما ما با گناهمون این انرژی مثبت، این آرامش و این نظم رو اول از خودمون، بعد از بقیه میگیریم. برای همین من معتقدم هر گناهی یه جور حق الناسه!
قبول دارم توی دنیای مدرن امروز سالم زندگی کردن سخته! اما بچه ها!
بیایم یه جور دیگه به دنیا نگاه کنیم، یه جور دیگه زندگی کنیم، جوریکه نه آرامش خودمون رو بهم بزنه نه اطرافیانمون رو… بیایم به خاطر دنیامونم که شده گناه نکنیم! دروغ نگیم! پشت سر کسی حرف نزنیم! از همه مهم تر: حسادت نکنیم! وقت کسی رو نگیریم! هممون دیدیم که آخرش همه ی اینا باعث میشه که آرامش خودمون بهم بریزه و این قانون دنیاست، زرنگ اونه که زندگیشو از این حواشی آزار دهنده دور کنه و راحت بشینه و از آرامشی که خدا بهش داده لذت ببره… و در عوضش کلی چیزای خوب مث عزت، رزق حلال و آرامش از خدا هدیه بگیره!
این مقدمه شاید کافی باشه تا بتونم از این منظر به موضوع مورد نظرم بپردازم:
ما مسئولیم!
من اگه جای مسئولان بود سر در هر سازمانی این جمله رو با آب طلا مینوشتم که:
“ما در مقابل هر چیزی که خدا بهمون داده مسئولیم!”
وقتی گوشیم زنگ خورد و بهم اطلاع دادند که امشب مهمان ویژه برنامه ی میلاد پیامبر (ص) شبکه تهران هستم و هر جور شده باید این دعوت رو بپذیرم جوابم منفی بود!!! خدا شاهده منه، هر وقت به برنامه تلویزیونی دعوت میشم همین حس و حال بهم دست میده… یه لحظه فکر کنید!
حضور توی برنامه ی زنده ی تلویزیونی، یعنی شما در مقابل عده ی زیادی از مردم قرار میگیری! مردمی که تعدادشون معلوم نیست! مردمی که هر کدوم ویژگی ها و شرایط و مشکلات خودشون رو دارند… از کجا میدونی کدومشون غمگین اند، کدومشون خوشحال؟ کدومشون جشن دارند و کدومشون عزادار؟ کدومشون فقیرند و کدومشون دارا ؟ یا کدومشون سیرند و کدومشون گرسنه ؟ تو در مقابل همه ی اینها قرار میگیری ! پس در مقابل همه ی اینها مسئولی ، در مقابل وقتشون … در مقابل فکرشون … در مقابل احساسشون … الکی نیست بخدا !
من نمیخوام به قیمت دیده شدن وقت کسی رو بگیرم !
سریع به ساعتم نگاه کردم ، حدودا 24 ساعت وقت داشتم … این نگاه منفی به ساعت بعد از جواب منفی اولیه بود که به تهیه کننده داده بودم… با خودم گفتم 24 ساعت وقت کمی نیست ، از طرف دیگه اسم پیامبر رو این برنامست ، پس حتمأ قابل دونستن و دعوت کردن و این توفیق کمی نیست ، سریع کاغذ و خودکارم و برداشتم ، با اینکه کلی کار نا تموم داشتم که همشون برام مهم بود ، شروع کردم به نوشتن موضوعاتی که الآن دغدغه ی من و شماست ، و یه جوری به پیامبر (ص ) ربط پیدا میکنه ، گفتم حتما این دعوت بی حکمت نیست و من حتما باید اونجا یه سری حرفارو بزنم . هم خودم شروع کردم به نوشتم و هم تو اینستاگرام یه مطلب نوشتن و از دوستان خواستم موضوعاتی رو که دوست دارن راجع بهش صحبت بشه رو برام بنویسند.
کلی موضوع وجود داشت : وحدت ، شیعه ، سنی و تفاوتشون با تکفیری ها و سلفی ها ، اطاعت از اولولامر ، سیاست و حکومت پیامبر و ربطش به انقلاب اسلامی ، جایگاه دین توی تمامی شئونات زندگی به خصوص هنر و در ادامه بحث هنر ارزشی … خلاصه هم مطالعه کردم و هم نوشتم ، حتی تا آخرین لحظات ورودم به سازمان داشتم از روی تب لتم مطلب میخوندم ، اما غافل ازینکه …
وارد استودیو که شدم دیدم فضا و چیدمان برنامه با اون چیزی که من فکر میکردم زمین تا آسمون فرق داشت . کاری به خوب یا بدش ندارم … فرق داشت …
این در حالی بود که من با تهیه کننده از قبل طی کرده بودم و شرط گذاشته بودم که بزارن من حرفامو بزنم اوناهم با آغوش باز پذیرفته بودن . حتی گفته بودم که اجازه بدن فقط من باشم و مجری و شخص دیگه ای نباشه …
اما به محض ورودم به استودیو انگار آب سرد ریختن رو سرم …
چون بار اول نیست به خودم حق میدم که سؤال داشته باشم ، من فقط چند تا نقد دارم ، و جامعه ی آماری من فقط همین یه برنامه نیست ، این نقدهارو برای این وارد میدونم که تو تمامی برنامه هایی که مهمان بودم شرایط اینچنینی حاکم بود …
1- عدم مدیریت زمان : چرا مهمان هامون با زمان برناممون همخونی نداره ؟ و یا ظرف زمان برناممون با نوع مهمونامون همخونی نداره ؟ آیا برای یک برنامه ی دو ساعته دعوت کردن از 20 تا مهمون لازمه ؟ یا برعکس ؟ برای یه برنامه ی دو ساعته استفاده از دوتا مهمون ، اونم مهمونایی که بعد از 10 دقیقه حرفاشون ته میکشه اجباری ؟
2- عدم تطابق مجریان با محتوای برنامه : هر برنامه ای متناسب با موضوع خودش نیازمند یه نوع مجری که حداقل توی اون موضوع تسلط بر بحث داشته باشه ، در غیر این صورت ما شاهد این آفت هستیم که در برنامه ای با موضوع ترافیک و تصادفات جاده ای همون فضایی دیده میشه که در برنامه ای به مناسبت شب یلدا ، ودر برنامه ی شب میلاد ائمه همون جوی حاکمه که در برنامه ی شب عید نوروز !
3- عدم تسلط مجریان بر موضوع : خداروشکر توی کشورمون آدم خوشتیپ و خوش صدای تحصیل کرده ی مذهبی کم نداریم ! چرا ؟ من شاهد این بودم که یکی از مدیران یکی از شبکه ها به یکی از مجریانش برگشت گفت : فلانی چرا دو تا کتاب نمیخونی ؟ اون مجری محترم در جواب گفت : مگه فلان مجری ( معروف ) مطالعه داره ؟ !!!
چند ثانیه سکوت لطفا …
4- عدم وجود نظارت و سیاست های تنبیهی و تشویقی از سوی مدیران : انگار همین که خداروشکربرنامه بدون قطعی نور و برق و تصویر و صدا به حیات خودش ادامه داده و تونسته دو ساعت از وقت شبکه رو پر کنه ، رسالت خودش رو انجام داده … انگار ما شبکه زدیم برای اینکه فقط 24 ساعت برنامه بریم ! اونم با شرایط فعلی سازمان ، که برنامه های زنده دارن فرمانروایی میکنن ! برنامه ی زنده خیلی خوبه ، قبول ، همه جای دنیا هم به خاطر اینکه مخاطب با برنامه های زنده احساس نزدیکی بیشتری میکنه ازش جواب میگیرند اما آیا قبل از برنامه میایم به تهیه کننده بگیم که تو این دوساعت باید از کجا شروع کنه و به چه نتیجه ای برسه ؟ و اگه این اتفاق نیافتاد و این حرف منعقد نشد مردش هستیم که به جرم گرفتن وقت مردم تیم اجرایی اون برنامه رو تنبیه و مجازات کنیم ؟
5- مهمانان برنامه ها : الف ) اکثرا شاهد حضور مهمانانی بی ربط با موضوع برنامه هستیم ، وقتی ما برنامه ای با محوریت پیامبر ( ص ) رو روی آنتن میبریم و فقط هم در کل سال یک شب این کار رو میکنیم پس باید علاوه بر مجری ، مهمونامون هم کسایی باشن که تو این زمینه حرفی برای گفتن داشته باشن .
ب) عدم مسئولیت پذیری مهمانان : امیدوارم این ترسی که بعد از هربار دعوت شدنم به برنامه ی زنده به جونم میافته به جون همه ی کسایی که به برنامه ی تلویزیونی دعوت میشن بیافته !
نتیجه :
آهای ! این میز ! این ساختمان ! این اتاق ! این خودکار ! این تلفن ! این ماشین ! این کارمند ! و این آنتن ! ارث پدریمون نیست !
اول مال خداست … بعد مال مردم !
آهای ! ما در مقابل مال مردم مسئولیم ! در مقابل تک تک ثانیه هاشون !
آهای ! این آنتن جای از خود گفتن ها و تسویه حساب هایو شخصی نیست ! این آنتن مال مردمه ! حق مردمه ! جای گفتن حرفای مردمه! دردای مردمه! سر در این سازمان نوشته شده ” صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ” !
خدایا ! ما آدما با انتظاری که تو ازمون داری تعریف میشیم … همیشه یادمون بنداز که هیچی نیستیم …
92/10/30
1 بامداد- حامد زمانی


[ دوشنبه 92/10/30 ] [ 10:9 عصر ] [ kosar safiyari ] [ نظرات () ]

بسمه تعالی
لازم دیدم این مطلب رو بعد از اعتراض دوستان به نحوه ی حضورم توی برنامه های تلویزیونی بخصوص بعد از ویژه برنامه ی شب میلاد پیامبر بنویسم.
از اونجایی که توی راه ما اشخاص اهمیتی نداشته و ندارند، حالا میخواد من باشم یا هر کس دیگه، سمت و سوی این دل نوشته رو به سمتی میبرم که از اشخاص عبور کرده و بتونه به اصل مطلب بپردازه.
تا حالا به این فکر کردین که گناه یعنی چی؟
اعتقاد من بر اینه که هر کسی میتونه تعریف خودشو از گناه داشته باشه. بیاین به این قضیه فکر کنید و سعی کنید هر کدوم برای خودتون یه تعریف خودمونی از ” گناه” داشته باشید. اصلا مشکل ما توی خیلی از مسائل وقتی شروع میشه که برداشت ما از اون موضوع بر مبنای تعاریف دیگرانه. اینجوری اصلا به آدم نمیچسبه. بقول جامعه شناسا درونی نمیشه. و چیزی که درونی نشه نمیتونه تبدیل به یه رفتار درست بشه! مثلا همین “حجاب” یا مثلا ” نماز” . تا وقتی ما خودمون به تعریف درستی از حجاب نرسیم و دلایل خودمون رو براش نداشته باشیم نه اونو بدرستی رعایت میکنیم ( مثلا شل کن، سفت کن در میاریم) یا اگرم رعایت کنیم نیتمون نمیتونه درست باشه چون یا از روی عادته یا اجبار! و طبیعیه که همچین فعلی نه صواب درست و حسابی داره، نه منجر به تعالی میشه… اینکه بعضی از خواهرا با حجابشون خیلیا رو بسمت حجاب میکشونن اما بعضیا بقیه رو از حجاب زده میکنن برای همینه…
تعریف من از گناه:
گناه یعنی فعلی که دنیای ما رو از حالت تعادل خارج کنه!
یعنی اگه شما دنیا رو مجموعه ای کاملا منظم و عادلانه تصور کنید که توی اون دست خدا همه چیز رو سر جاش گذاشته…. گناه میشه : عامل بر هم زننده ی نظم و عدالت دنیا
حالا چرا گناه بده؟ چون همه حق دارن و مطلوبشون اینه که توی دنیایی زندگی کنن که همه چیز سر جای خودشه و بقول دوستان انرژیش مثبته، اما ما با گناهمون این انرژی مثبت، این آرامش و این نظم رو اول از خودمون، بعد از بقیه میگیریم. برای همین من معتقدم هر گناهی یه جور حق الناسه!
قبول دارم توی دنیای مدرن امروز سالم زندگی کردن سخته! اما بچه ها!
بیایم یه جور دیگه به دنیا نگاه کنیم، یه جور دیگه زندگی کنیم، جوریکه نه آرامش خودمون رو بهم بزنه نه اطرافیانمون رو… بیایم به خاطر دنیامونم که شده گناه نکنیم! دروغ نگیم! پشت سر کسی حرف نزنیم! از همه مهم تر: حسادت نکنیم! وقت کسی رو نگیریم! هممون دیدیم که آخرش همه ی اینا باعث میشه که آرامش خودمون بهم بریزه و این قانون دنیاست، زرنگ اونه که زندگیشو از این حواشی آزار دهنده دور کنه و راحت بشینه و از آرامشی که خدا بهش داده لذت ببره… و در عوضش کلی چیزای خوب مث عزت، رزق حلال و آرامش از خدا هدیه بگیره!
این مقدمه شاید کافی باشه تا بتونم از این منظر به موضوع مورد نظرم بپردازم:
ما مسئولیم!
من اگه جای مسئولان بود سر در هر سازمانی این جمله رو با آب طلا مینوشتم که:
“ما در مقابل هر چیزی که خدا بهمون داده مسئولیم!”
وقتی گوشیم زنگ خورد و بهم اطلاع دادند که امشب مهمان ویژه برنامه ی میلاد پیامبر (ص) شبکه تهران هستم و هر جور شده باید این دعوت رو بپذیرم جوابم منفی بود!!! خدا شاهده منه، هر وقت به برنامه تلویزیونی دعوت میشم همین حس و حال بهم دست میده… یه لحظه فکر کنید!
حضور توی برنامه ی زنده ی تلویزیونی، یعنی شما در مقابل عده ی زیادی از مردم قرار میگیری! مردمی که تعدادشون معلوم نیست! مردمی که هر کدوم ویژگی ها و شرایط و مشکلات خودشون رو دارند… از کجا میدونی کدومشون غمگین اند، کدومشون خوشحال؟ کدومشون جشن دارند و کدومشون عزادار؟ کدومشون فقیرند و کدومشون دارا ؟ یا کدومشون سیرند و کدومشون گرسنه ؟ تو در مقابل همه ی اینها قرار میگیری ! پس در مقابل همه ی اینها مسئولی ، در مقابل وقتشون … در مقابل فکرشون … در مقابل احساسشون … الکی نیست بخدا !
من نمیخوام به قیمت دیده شدن وقت کسی رو بگیرم !
سریع به ساعتم نگاه کردم ، حدودا 24 ساعت وقت داشتم … این نگاه منفی به ساعت بعد از جواب منفی اولیه بود که به تهیه کننده داده بودم… با خودم گفتم 24 ساعت وقت کمی نیست ، از طرف دیگه اسم پیامبر رو این برنامست ، پس حتمأ قابل دونستن و دعوت کردن و این توفیق کمی نیست ، سریع کاغذ و خودکارم و برداشتم ، با اینکه کلی کار نا تموم داشتم که همشون برام مهم بود ، شروع کردم به نوشتن موضوعاتی که الآن دغدغه ی من و شماست ، و یه جوری به پیامبر (ص ) ربط پیدا میکنه ، گفتم حتما این دعوت بی حکمت نیست و من حتما باید اونجا یه سری حرفارو بزنم . هم خودم شروع کردم به نوشتم و هم تو اینستاگرام یه مطلب نوشتن و از دوستان خواستم موضوعاتی رو که دوست دارن راجع بهش صحبت بشه رو برام بنویسند.
کلی موضوع وجود داشت : وحدت ، شیعه ، سنی و تفاوتشون با تکفیری ها و سلفی ها ، اطاعت از اولولامر ، سیاست و حکومت پیامبر و ربطش به انقلاب اسلامی ، جایگاه دین توی تمامی شئونات زندگی به خصوص هنر و در ادامه بحث هنر ارزشی … خلاصه هم مطالعه کردم و هم نوشتم ، حتی تا آخرین لحظات ورودم به سازمان داشتم از روی تب لتم مطلب میخوندم ، اما غافل ازینکه …
وارد استودیو که شدم دیدم فضا و چیدمان برنامه با اون چیزی که من فکر میکردم زمین تا آسمون فرق داشت . کاری به خوب یا بدش ندارم … فرق داشت …
این در حالی بود که من با تهیه کننده از قبل طی کرده بودم و شرط گذاشته بودم که بزارن من حرفامو بزنم اوناهم با آغوش باز پذیرفته بودن . حتی گفته بودم که اجازه بدن فقط من باشم و مجری و شخص دیگه ای نباشه …
اما به محض ورودم به استودیو انگار آب سرد ریختن رو سرم …
چون بار اول نیست به خودم حق میدم که سؤال داشته باشم ، من فقط چند تا نقد دارم ، و جامعه ی آماری من فقط همین یه برنامه نیست ، این نقدهارو برای این وارد میدونم که تو تمامی برنامه هایی که مهمان بودم شرایط اینچنینی حاکم بود …
1- عدم مدیریت زمان : چرا مهمان هامون با زمان برناممون همخونی نداره ؟ و یا ظرف زمان برناممون با نوع مهمونامون همخونی نداره ؟ آیا برای یک برنامه ی دو ساعته دعوت کردن از 20 تا مهمون لازمه ؟ یا برعکس ؟ برای یه برنامه ی دو ساعته استفاده از دوتا مهمون ، اونم مهمونایی که بعد از 10 دقیقه حرفاشون ته میکشه اجباری ؟
2- عدم تطابق مجریان با محتوای برنامه : هر برنامه ای متناسب با موضوع خودش نیازمند یه نوع مجری که حداقل توی اون موضوع تسلط بر بحث داشته باشه ، در غیر این صورت ما شاهد این آفت هستیم که در برنامه ای با موضوع ترافیک و تصادفات جاده ای همون فضایی دیده میشه که در برنامه ای به مناسبت شب یلدا ، ودر برنامه ی شب میلاد ائمه همون جوی حاکمه که در برنامه ی شب عید نوروز !
3- عدم تسلط مجریان بر موضوع : خداروشکر توی کشورمون آدم خوشتیپ و خوش صدای تحصیل کرده ی مذهبی کم نداریم ! چرا ؟ من شاهد این بودم که یکی از مدیران یکی از شبکه ها به یکی از مجریانش برگشت گفت : فلانی چرا دو تا کتاب نمیخونی ؟ اون مجری محترم در جواب گفت : مگه فلان مجری ( معروف ) مطالعه داره ؟ !!!
چند ثانیه سکوت لطفا …
4- عدم وجود نظارت و سیاست های تنبیهی و تشویقی از سوی مدیران : انگار همین که خداروشکربرنامه بدون قطعی نور و برق و تصویر و صدا به حیات خودش ادامه داده و تونسته دو ساعت از وقت شبکه رو پر کنه ، رسالت خودش رو انجام داده … انگار ما شبکه زدیم برای اینکه فقط 24 ساعت برنامه بریم ! اونم با شرایط فعلی سازمان ، که برنامه های زنده دارن فرمانروایی میکنن ! برنامه ی زنده خیلی خوبه ، قبول ، همه جای دنیا هم به خاطر اینکه مخاطب با برنامه های زنده احساس نزدیکی بیشتری میکنه ازش جواب میگیرند اما آیا قبل از برنامه میایم به تهیه کننده بگیم که تو این دوساعت باید از کجا شروع کنه و به چه نتیجه ای برسه ؟ و اگه این اتفاق نیافتاد و این حرف منعقد نشد مردش هستیم که به جرم گرفتن وقت مردم تیم اجرایی اون برنامه رو تنبیه و مجازات کنیم ؟
5- مهمانان برنامه ها : الف ) اکثرا شاهد حضور مهمانانی بی ربط با موضوع برنامه هستیم ، وقتی ما برنامه ای با محوریت پیامبر ( ص ) رو روی آنتن میبریم و فقط هم در کل سال یک شب این کار رو میکنیم پس باید علاوه بر مجری ، مهمونامون هم کسایی باشن که تو این زمینه حرفی برای گفتن داشته باشن .
ب) عدم مسئولیت پذیری مهمانان : امیدوارم این ترسی که بعد از هربار دعوت شدنم به برنامه ی زنده به جونم میافته به جون همه ی کسایی که به برنامه ی تلویزیونی دعوت میشن بیافته !
نتیجه :
آهای ! این میز ! این ساختمان ! این اتاق ! این خودکار ! این تلفن ! این ماشین ! این کارمند ! و این آنتن ! ارث پدریمون نیست !
اول مال خداست … بعد مال مردم !
آهای ! ما در مقابل مال مردم مسئولیم ! در مقابل تک تک ثانیه هاشون !
آهای ! این آنتن جای از خود گفتن ها و تسویه حساب هایو شخصی نیست ! این آنتن مال مردمه ! حق مردمه ! جای گفتن حرفای مردمه! دردای مردمه! سر در این سازمان نوشته شده ” صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ” !
خدایا ! ما آدما با انتظاری که تو ازمون داری تعریف میشیم … همیشه یادمون بنداز که هیچی نیستیم …
92/10/30
1 بامداد- حامد زمانی


[ دوشنبه 92/10/30 ] [ 10:9 عصر ] [ kosar safiyari ] [ نظرات () ]

بسمه تعالی
لازم دیدم این مطلب رو بعد از اعتراض دوستان به نحوه ی حضورم توی برنامه های تلویزیونی بخصوص بعد از ویژه برنامه ی شب میلاد پیامبر بنویسم.
از اونجایی که توی راه ما اشخاص اهمیتی نداشته و ندارند، حالا میخواد من باشم یا هر کس دیگه، سمت و سوی این دل نوشته رو به سمتی میبرم که از اشخاص عبور کرده و بتونه به اصل مطلب بپردازه.
تا حالا به این فکر کردین که گناه یعنی چی؟
اعتقاد من بر اینه که هر کسی میتونه تعریف خودشو از گناه داشته باشه. بیاین به این قضیه فکر کنید و سعی کنید هر کدوم برای خودتون یه تعریف خودمونی از ” گناه” داشته باشید. اصلا مشکل ما توی خیلی از مسائل وقتی شروع میشه که برداشت ما از اون موضوع بر مبنای تعاریف دیگرانه. اینجوری اصلا به آدم نمیچسبه. بقول جامعه شناسا درونی نمیشه. و چیزی که درونی نشه نمیتونه تبدیل به یه رفتار درست بشه! مثلا همین “حجاب” یا مثلا ” نماز” . تا وقتی ما خودمون به تعریف درستی از حجاب نرسیم و دلایل خودمون رو براش نداشته باشیم نه اونو بدرستی رعایت میکنیم ( مثلا شل کن، سفت کن در میاریم) یا اگرم رعایت کنیم نیتمون نمیتونه درست باشه چون یا از روی عادته یا اجبار! و طبیعیه که همچین فعلی نه صواب درست و حسابی داره، نه منجر به تعالی میشه… اینکه بعضی از خواهرا با حجابشون خیلیا رو بسمت حجاب میکشونن اما بعضیا بقیه رو از حجاب زده میکنن برای همینه…
تعریف من از گناه:
گناه یعنی فعلی که دنیای ما رو از حالت تعادل خارج کنه!
یعنی اگه شما دنیا رو مجموعه ای کاملا منظم و عادلانه تصور کنید که توی اون دست خدا همه چیز رو سر جاش گذاشته…. گناه میشه : عامل بر هم زننده ی نظم و عدالت دنیا
حالا چرا گناه بده؟ چون همه حق دارن و مطلوبشون اینه که توی دنیایی زندگی کنن که همه چیز سر جای خودشه و بقول دوستان انرژیش مثبته، اما ما با گناهمون این انرژی مثبت، این آرامش و این نظم رو اول از خودمون، بعد از بقیه میگیریم. برای همین من معتقدم هر گناهی یه جور حق الناسه!
قبول دارم توی دنیای مدرن امروز سالم زندگی کردن سخته! اما بچه ها!
بیایم یه جور دیگه به دنیا نگاه کنیم، یه جور دیگه زندگی کنیم، جوریکه نه آرامش خودمون رو بهم بزنه نه اطرافیانمون رو… بیایم به خاطر دنیامونم که شده گناه نکنیم! دروغ نگیم! پشت سر کسی حرف نزنیم! از همه مهم تر: حسادت نکنیم! وقت کسی رو نگیریم! هممون دیدیم که آخرش همه ی اینا باعث میشه که آرامش خودمون بهم بریزه و این قانون دنیاست، زرنگ اونه که زندگیشو از این حواشی آزار دهنده دور کنه و راحت بشینه و از آرامشی که خدا بهش داده لذت ببره… و در عوضش کلی چیزای خوب مث عزت، رزق حلال و آرامش از خدا هدیه بگیره!
این مقدمه شاید کافی باشه تا بتونم از این منظر به موضوع مورد نظرم بپردازم:
ما مسئولیم!
من اگه جای مسئولان بود سر در هر سازمانی این جمله رو با آب طلا مینوشتم که:
“ما در مقابل هر چیزی که خدا بهمون داده مسئولیم!”
وقتی گوشیم زنگ خورد و بهم اطلاع دادند که امشب مهمان ویژه برنامه ی میلاد پیامبر (ص) شبکه تهران هستم و هر جور شده باید این دعوت رو بپذیرم جوابم منفی بود!!! خدا شاهده منه، هر وقت به برنامه تلویزیونی دعوت میشم همین حس و حال بهم دست میده… یه لحظه فکر کنید!
حضور توی برنامه ی زنده ی تلویزیونی، یعنی شما در مقابل عده ی زیادی از مردم قرار میگیری! مردمی که تعدادشون معلوم نیست! مردمی که هر کدوم ویژگی ها و شرایط و مشکلات خودشون رو دارند… از کجا میدونی کدومشون غمگین اند، کدومشون خوشحال؟ کدومشون جشن دارند و کدومشون عزادار؟ کدومشون فقیرند و کدومشون دارا ؟ یا کدومشون سیرند و کدومشون گرسنه ؟ تو در مقابل همه ی اینها قرار میگیری ! پس در مقابل همه ی اینها مسئولی ، در مقابل وقتشون … در مقابل فکرشون … در مقابل احساسشون … الکی نیست بخدا !
من نمیخوام به قیمت دیده شدن وقت کسی رو بگیرم !
سریع به ساعتم نگاه کردم ، حدودا 24 ساعت وقت داشتم … این نگاه منفی به ساعت بعد از جواب منفی اولیه بود که به تهیه کننده داده بودم… با خودم گفتم 24 ساعت وقت کمی نیست ، از طرف دیگه اسم پیامبر رو این برنامست ، پس حتمأ قابل دونستن و دعوت کردن و این توفیق کمی نیست ، سریع کاغذ و خودکارم و برداشتم ، با اینکه کلی کار نا تموم داشتم که همشون برام مهم بود ، شروع کردم به نوشتن موضوعاتی که الآن دغدغه ی من و شماست ، و یه جوری به پیامبر (ص ) ربط پیدا میکنه ، گفتم حتما این دعوت بی حکمت نیست و من حتما باید اونجا یه سری حرفارو بزنم . هم خودم شروع کردم به نوشتم و هم تو اینستاگرام یه مطلب نوشتن و از دوستان خواستم موضوعاتی رو که دوست دارن راجع بهش صحبت بشه رو برام بنویسند.
کلی موضوع وجود داشت : وحدت ، شیعه ، سنی و تفاوتشون با تکفیری ها و سلفی ها ، اطاعت از اولولامر ، سیاست و حکومت پیامبر و ربطش به انقلاب اسلامی ، جایگاه دین توی تمامی شئونات زندگی به خصوص هنر و در ادامه بحث هنر ارزشی … خلاصه هم مطالعه کردم و هم نوشتم ، حتی تا آخرین لحظات ورودم به سازمان داشتم از روی تب لتم مطلب میخوندم ، اما غافل ازینکه …
وارد استودیو که شدم دیدم فضا و چیدمان برنامه با اون چیزی که من فکر میکردم زمین تا آسمون فرق داشت . کاری به خوب یا بدش ندارم … فرق داشت …
این در حالی بود که من با تهیه کننده از قبل طی کرده بودم و شرط گذاشته بودم که بزارن من حرفامو بزنم اوناهم با آغوش باز پذیرفته بودن . حتی گفته بودم که اجازه بدن فقط من باشم و مجری و شخص دیگه ای نباشه …
اما به محض ورودم به استودیو انگار آب سرد ریختن رو سرم …
چون بار اول نیست به خودم حق میدم که سؤال داشته باشم ، من فقط چند تا نقد دارم ، و جامعه ی آماری من فقط همین یه برنامه نیست ، این نقدهارو برای این وارد میدونم که تو تمامی برنامه هایی که مهمان بودم شرایط اینچنینی حاکم بود …
1- عدم مدیریت زمان : چرا مهمان هامون با زمان برناممون همخونی نداره ؟ و یا ظرف زمان برناممون با نوع مهمونامون همخونی نداره ؟ آیا برای یک برنامه ی دو ساعته دعوت کردن از 20 تا مهمون لازمه ؟ یا برعکس ؟ برای یه برنامه ی دو ساعته استفاده از دوتا مهمون ، اونم مهمونایی که بعد از 10 دقیقه حرفاشون ته میکشه اجباری ؟
2- عدم تطابق مجریان با محتوای برنامه : هر برنامه ای متناسب با موضوع خودش نیازمند یه نوع مجری که حداقل توی اون موضوع تسلط بر بحث داشته باشه ، در غیر این صورت ما شاهد این آفت هستیم که در برنامه ای با موضوع ترافیک و تصادفات جاده ای همون فضایی دیده میشه که در برنامه ای به مناسبت شب یلدا ، ودر برنامه ی شب میلاد ائمه همون جوی حاکمه که در برنامه ی شب عید نوروز !
3- عدم تسلط مجریان بر موضوع : خداروشکر توی کشورمون آدم خوشتیپ و خوش صدای تحصیل کرده ی مذهبی کم نداریم ! چرا ؟ من شاهد این بودم که یکی از مدیران یکی از شبکه ها به یکی از مجریانش برگشت گفت : فلانی چرا دو تا کتاب نمیخونی ؟ اون مجری محترم در جواب گفت : مگه فلان مجری ( معروف ) مطالعه داره ؟ !!!
چند ثانیه سکوت لطفا …
4- عدم وجود نظارت و سیاست های تنبیهی و تشویقی از سوی مدیران : انگار همین که خداروشکربرنامه بدون قطعی نور و برق و تصویر و صدا به حیات خودش ادامه داده و تونسته دو ساعت از وقت شبکه رو پر کنه ، رسالت خودش رو انجام داده … انگار ما شبکه زدیم برای اینکه فقط 24 ساعت برنامه بریم ! اونم با شرایط فعلی سازمان ، که برنامه های زنده دارن فرمانروایی میکنن ! برنامه ی زنده خیلی خوبه ، قبول ، همه جای دنیا هم به خاطر اینکه مخاطب با برنامه های زنده احساس نزدیکی بیشتری میکنه ازش جواب میگیرند اما آیا قبل از برنامه میایم به تهیه کننده بگیم که تو این دوساعت باید از کجا شروع کنه و به چه نتیجه ای برسه ؟ و اگه این اتفاق نیافتاد و این حرف منعقد نشد مردش هستیم که به جرم گرفتن وقت مردم تیم اجرایی اون برنامه رو تنبیه و مجازات کنیم ؟
5- مهمانان برنامه ها : الف ) اکثرا شاهد حضور مهمانانی بی ربط با موضوع برنامه هستیم ، وقتی ما برنامه ای با محوریت پیامبر ( ص ) رو روی آنتن میبریم و فقط هم در کل سال یک شب این کار رو میکنیم پس باید علاوه بر مجری ، مهمونامون هم کسایی باشن که تو این زمینه حرفی برای گفتن داشته باشن .
ب) عدم مسئولیت پذیری مهمانان : امیدوارم این ترسی که بعد از هربار دعوت شدنم به برنامه ی زنده به جونم میافته به جون همه ی کسایی که به برنامه ی تلویزیونی دعوت میشن بیافته !
نتیجه :
آهای ! این میز ! این ساختمان ! این اتاق ! این خودکار ! این تلفن ! این ماشین ! این کارمند ! و این آنتن ! ارث پدریمون نیست !
اول مال خداست … بعد مال مردم !
آهای ! ما در مقابل مال مردم مسئولیم ! در مقابل تک تک ثانیه هاشون !
آهای ! این آنتن جای از خود گفتن ها و تسویه حساب هایو شخصی نیست ! این آنتن مال مردمه ! حق مردمه ! جای گفتن حرفای مردمه! دردای مردمه! سر در این سازمان نوشته شده ” صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ” !
خدایا ! ما آدما با انتظاری که تو ازمون داری تعریف میشیم … همیشه یادمون بنداز که هیچی نیستیم …
92/10/30
1 بامداد- حامد زمانی


[ دوشنبه 92/10/30 ] [ 10:9 عصر ] [ kosar safiyari ] [ نظرات () ]
          مطالب قدیمی‌تر >>

.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

این وبلاگ دلنوشته های من برای امام غریبم است ممنون می شم اگه به وبلاگم سربزنید..یاعلی ع
موضوعات وب
صفحات دیگر
امکانات وب
<

بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 2
کل بازدیدها: 48537